زيرنويس توسط
Mas_ja2007@yahoo.com

 

تنظيم مجدد توسط حسين
hossein_friday@yahoo.com

 

گوينده سالن: هواپيمايي متحده ورود پرواز شماره 9435 از پكن را اعلام مي كند

نماينده خدمات مسافرين به گيت شماره "سي 42 "گزارش بدهيد

 

(تكرار اطلاعيه به زبان چيني)

 

گوينده سالن: تمام مسافرين آمريكا بايد در جايگاه شماره يك به خط شوند

لطفاً فرم هاي خودتان را پر كنيد

هدف شما از مسافرت چيه؟
هدف شما از مسافرت چيه؟

هدف شما از مسافرت چيه؟
كار يا تفريح؟

فقط تفريح. خريد

تفريح

تفريح
كار

چند وقت مي مونين؟

 

مي تونم بليت برگشت شما رو ببينم؟

هدف شما از مسافرت چيه؟
كار يا تفريح؟

از اقامتتون لذت ببرين. بعدي

گوينده: لطفاً پاسپورت و فرم "آي- 94 "را به همراه داشته باشيد

و مسافران برگه هاي اظهار نامه خود را در دست داشته باشند

 

به گوش باش. اون داره ماهي ميگيره
گزارشش كن

اين سوي شرت هاي ميكي موس رو ديدي؟

اون تور از چينِ، به اورلاندو ختم ميشه

آخرين باري كه توريست هاي چيني رو ديدي كه

بدون هيچ دوربيني به سرزمين ديسني وارد شدن كي بوده؟

اسناد جعلي احتمالي روي باجه 10 يا 11

 

آقا. آقا. پاسپورت

 

ممنونم

 

خوش آمديد، آقاي ناورسكي

هدف شما از مسافرت چيه؟

صحبت به زبان بلغاري)
كار يا تفريح؟)

(صحبت به زبان بلغاري)

 

قربان، من يك مشكلي توي بخش 6 دارم

نه

آقاي ناورسكي لطفاً دنبال من بياين

 

بسيارخوب، آقاي ناورسكي، خوشحال ميشيم كه اينجا منتظر بمونين، لطفاً

لطفاً، بعدي

لطفاً، بعدي

 

تورمن: آقاي ناورسكي شما در ايالات متحده چيكار دارين؟

 

با لهجه غليظ بلغاري) لطفاً تاكسي صدا كنين)

تا منو به مسافرخانه رامادا ببره

خيابان 161 لگزينتون

 

در مسافرخانه رامادا اقامت دارين؟

باشه

كسي را در نيويورك مي شناسين؟

بله

چه كسي؟
بله

 

چه كسي؟
بله

نه، شما كسي را در نيويورك مي شناسين؟
بله

چه كسي؟
بله

 

خيابان 161 لگزينتون

باشه، آقاي ناورسكي، مي خوام بليت برگشت شما رو ببينم، لطفاً

 

...نه، بليت برگشت شما

بله
آه

 

اين فقط روش استانداردِ انجام كارِِ

 

ميخوام پاسپورت شما رو ببينم

باشه

نه، نه
ممنونم

آقاي ناورسكي

 

پاسپورت

 

اون

 

آقاي ناورسكي؟
متاسفم كه منتظر موندين

من فرانك ديكسون هستم، مدير قسمت خدمات و محافظت مرزي

من به مردمي كه مشكل مهاجرت دارن كمك مي كنم

ما دنبال يك مترجم براي شما هستيم

چيكار كنيم؟
ما مترجم داريم؟

اما مي فهمم كه شما تا حدي مي تونين انگليسي صحبت كنين

بله
يعني مي تونين؟

اميدوارم واستون مهم نباشه اگه در حال صحبت كردن من چيزي مي خورم. خبرهاي نسبتاً بدي دارم

كشور شما تمام امتيازات مسافرت با اين

پاسپورت هاي دولت خودتون رو به تعويق انداخته

و ايالات متحده ويزايي را كه

اجازه ورود به آمريكا را به شما ميداد باطل كرده است

مختصر و مفيد

در حالي كه شما در هوا بودين يك كودتاي نظامي در كشور شما اتفاق افتاد

بيشتر اجساد مربوط به محافظان رياست جمهوري بوده

اونا در نيمه شب حمله كردن

فكر كنم اونا همه كشور را گرفته باشن

تلفات انساني گزارش شده كم بودن
مطمئنم كه خانواده شما حالشون خوبه

آقاي ناورسكي، كشور شما از داخل به اين كودتا متصل بوده

جمهوري كراكوژيا تحت رهبريت جديده

كراكوژيا. كراكوژيا

 

كراكوژيا
درسته. فكر نمي كنم اون چيزي بفهمه

اجازه بدين... باشه. نگاه كن

تصور كن كه اين چيپس هاي سيب زميني كراكوژيا هستن

كراكوژيا

كراكوژيا
بله

كراكوژيا
باشه

پس چيپس هاي سيب زميني كراكوژيا هستن

و اين سيب
سيب بزرگ. سيب بزرگ

سيب بزرگ نشون دهنده شورش آزادي خواهانه

 

فهميدي؟

 

ديگه كراكوژيا نيست. فهميدي؟

دولت جديد
انقلاب. فهميدي؟

تمام پروازهاي ورودي و خروجي در كشور شما به تعويق افتادن

دولت جديد تمام مرزها را بسته، بنابراين ويزاي شما ديگه اعتباري نداره

بنابراين، در حال حاضر شما شهروند هيچ كجا نيستين

حالا، ما نمي تونيم كه ويزاي جديد براي شما صادر كنيم

تا زماني كه ايالات متحده كشور شما را از لحاظ سياسي دوباره به رسميت بشناسه

شما صلاحيت پناهندگي را ندارين، وضعيت پناهنده سياسي

وضعيت مراقبت موقتي، آزادي مشروط بشر دوستانه

يا اينكه بدون كار باشين تا سفر كنين
شما هيچ كدوم اين موارد را دارا نيستين

...در حال حاضر به زبان ساده

 

شما قابل پذيرش نيستين
قابل پذيرش نيستين

غير قابل پذيرش
غير قابل پذيرش

تور سيب بزرگ شامل پل بروكلين، كاخ سلطنتي، اتوبان نمايشگاه گربه ها ميشه

من خبر هاي بدتري هم براي شما دارم
نمايشگاه گربه ها تعطيل شده

باشه. باشه

حالا ميرم به نيويورك. ممنونم

نه، آقاي ناورسكي. نمي تونم در حال حاضر به شما اجازه ورود به ايالات متحده را بدم

كراكوژيا
همچنين نمي تونيم بذاريم كه شما به خونه هم برگردين

در واقع شما خانه اي ندارين. اساساً خونه اي وجود نداره

مثل اينكه شما بين دو چيز گير افتاده باشين

درباره تينا، زانتي ميسفيتس حرف ميزنيم

زانتي ميسفيتس با محدوديت هاي خارجي، قربان

واقعاً؟ مهم نيست

از كجا مي تونم كفش نايك بخرم؟

باشه، آقاي ناورسكي، بياين اينجا

بفرما اينم مشكل غير قابل حل من، آقاي ناورسكي

شما حق ورود به ايالات متحده را ندارين و منم حق بازداشت شما را ندارم

موضوع شما يك مسئله نقص در سيستمه

من نقصم
بله، تا وقتي كه من بتونم مشكل شما را حل كنم

به شما اجازه ميدم كه از سالن استراحت كنترل بين المللي استفاده كنين

ميخوام يك فرمي را امضا كنم كه بيان ميكنه كه شما يك فرد آزاد هستين

آزاد؟
آزاد. آزاد

آزادين كه به هر جايي از سالن استراحت كنترل بين المللي برين

فهميدين؟
باشه

باشه
باشه

باشه

عمو سام اين مشكل را تا فردا حل ميكنه

و همچنين به ايالات متحده خوش آمدين

 

ممنونم
باشه. بسيارخوب

ممنونم

 

گوينده سالن: پرواز شماره 76 از هواپيمايي سنگاپور هم اينك به زمين نشست

حالا، آقاي ناورسكي

آقاي ناورسكي، آقاي ناورسكي

اينم سالن استراحت كنترل بين المللي

شما آزادين كه اينجا منتظر بمونين
اينا هم قيمت هاي غذا هستن

مي تونين توي سالن غذا خوري ازشون استفاده كنين
پول كراكوژياي شما اينجا ديگه به درد نميخوره

اينم يك كارت تلفن 15 دقيقه اي

اگه دوست داشتين، مي تونين به خونه زنگ بزنين

اينم يك پيجر، واسه وقتي كه ما بخوايم با شما تماس بگيريم

بايد هميشه اينو در كنار خودتون نگه دارين

اينم يك كارت شناسايي براي ورود به قسمت ها

آقاي ناورسكي، ميخوام كه به من نگاه كنين

پشت اون درها كشور آمريكايي هاست

آقاي ديكسون از من خواست كه اين موضوع را براي شما روشن كنم كه

حق عبور از اون درها را ندارين

نمي تونين از اين ساختمان خارج بشين
آمريكا تعطيله

آمريكا تعطيله

 

چيكار كنم؟

 

آقاي ناورسكي، فقط يك كار مي تونين اينجا انجام بدين

خريد

گوينده سالن: مسافران پرواز شماره 854 نيويورك به ورشو

تلويزيون: سازمان ملل براي برقراي صلح و امنيت در حال تلاش است

 

توده مردم نگران هستند كه آيا آنها مي توانند ثبات سياسي را برقرار كنند

يا رهبري را براي برقراري صلح و امنيت در سطح جهاني پيدا كنند

و در اين ساعت ميخواين يك ماشين بخرين؟

 

طبق اخبار جديد معاون اول رييس جمهوري

و چهار نفر از اعضاي كابينه، كشته شده اند، 13 نظامي و 20 شهروند نيز مجروح شده اند

با طلوع خورشيد، رهبران شورشيان كاخ رياست جمهوري را محاصره كردند

در يك حركت نمادين، پرچم ملي كراكوژيا

از قصر رياست جمهوري و ساختمان مجلس پايين كشيده شد

 

خواهش مي كنم. خواهش مي كنم

 

تلويزيون

(صحبت به زبان بلغاري)

 

گوينده سالن: مسافر چن وان-شيو و ليو تاو-جينگ

لطفاً به سكو بيايد تا شماره صندلي خود را دريافت كنيد

 

(صحبت به زبان بلغاري)

 

ديشب يك كودتاي نظامي دولت كراكوژيا را سرنگون كرد

صداي انفجار بمب و تيراندازي در طول شب شنيده ميشد

هرچند جزئيات اين مسئله مشخص نيست

به ما گفته شده كه رييس جمهور واگوباگين و خدمتكارش گروگان گرفته شده اند

صبح بخير آقا
شما عضو باشگاه قالي سرخ هستين؟

 

(صحبت به زبان بلغاري)

آقا، ميخوام كه شماره صندلي و كارت عضويت باشگاه تون رو ببينم

متاسفم، آقا
اينجا يك سالن استراحت اختصاصيه

سالن استراحت عمومي طبقه پايينه

 

تلويزيون: مردم منطقه با يك شورش ديگر دچار آشفتگي شده اند

كراكوژيا در طي سال هاي 80 تا 90 درگير جنگ هاي داخلي بوده است

كه تلاشي براي تغيير قانون كمونيستي حاكم بر كشور بوده است

 

نمراقب باش
خواهش مي كنم

 

خواهش مي كنم، تلفن؟
تلفن؟

 

تلفن؟

 

خواهش مي كنم. خواهش مي كنم

خواهش مي كنم. خواهش مي كنم

 

گوينده سالن: به دلايل امنيتي خواهشمنديم همواره چمدان هاي خود را در كنارتان نگه داريد

چمدان بدون متصدي براي بازرسي و بازبيني خارج خواهد شد و ممكن است كه از بين برود

 

(صحبت به زبان بلغاري)

 

واي، خداي من
واي خداي من، تو كيفِ منو شكستي

اينو از پاريس خريده بودم
كيف مورد علاقه من بود

باورم نميشه كه تو كيف منو شكستي
مامان، بابا! اون كيف منو شكست

 

كوپن غذا
ببخشيد. نگهش دار. نگهش دار

قرار ملاقات دارين؟

من به هيچ كس اجازه نميدم كه به سطل آشغالي من بدون قرار قبلي نگاه كنه

سه شنبه آينده يك وقت آزاد دارم

سه شنبه، سه شنبه
دو شنبه، سه شنبه، چهارشنبه، سه شنبه

وقت خوبيه كه برگردي و گم بشي

باشه، خداحافظ. متاسفم

 

سه شنبه

 

شليك نكنين

 

فرانك، يك ژنراتور 120 ولتي و مشروب خانه هم داره

به نظر جالب مياد

 

اون خيلي خوشگله

اون يك قايق خوشگله و اميدوارم كه به زودي اونو بدست بياري

مال تو شد
ممنونم، فرانك

كار توست
در واقع، ديروز واست خريدم

بي خيال، بهت تبريك ميگم

 

ميخوام تو رو معرفي كنم تا جاي منو بگيري

فعلاً وظايف ساده بهت محول ميشه

تا اينكه تاييديه ات رو از واشينگتون بدست بياري

 

واقعاً؟ نمي دونم چي ميگي؟

خدايا، ريچارد، واقعيت داره؟
فرانك، واقعيت داره

 

وانمود نكن كه غافلگير شدي

تو سال ها منتظر بودي كه من بازنشسته بشم يا اينكه بيفتم بميرم

نه، من منتظر بازنشستگي تو نبودم

بسيارخوب،‌ فرانك

روزي كه تو براي كار معرفي بشي بازنشستگي من رسمي ميشه

 

مدت زيادي منتظر اين لحظه بودي

فقط درباره روند بازرسي و نظارت مراقب باش

باشه
من 17 سال توي اين قسمت بودم

داريم درباره موقعيت الان تو حرف ميزنيم

مردم ميخوان تو رو به چشم يك رهبر ببينن، يك مثال بزن

 

چي ميگي؟

 

ميگم كه كارِ تو تموم شد

پيغام هاي پناهندگي كلمبيايي ها را نشنيده بگير

و به والدين اون بچه ها از لانگ ايلند زنگ بزن

به اونا بگو فكر بديه كه به اون بچه ها اجازه بدن كه به جامائيكا برن

زودباشين، برين سر كار. آمريكاي جنوبي و مادريد روي جاده آسفالته هستن

ميخوام تا يك ساعت و نيم ديگه اونا بيرون رفته باشن

 

آقاي تورمن

يك نفر اطراف ترمينال با لباس حمام داره مي چرخه

مي دونم، قربان. شما اونو اونجا بردين

 

به ايالات متحده خوش آمدين

بعدي

(صحبت به زبان بلغاري)

 

من ويزا ميخوام

برگه سبز شما كجاست؟
بدون اون نمي تونم كاري بكنم

برو بالا

بعدي

 

آقا

 

برگه سبز روشن

 

من نيويورك رو دوست دارم

من نيويورك رو دوست دارم

 

من نيويورك رو دوست دارم

 

من نيويورك رو دوست دارم

 

سبز روشن

 

آقاي ناورسكي، شما نمي تونين بدون ويزا وارد شهر نيويورك بشين

بدون پاسپورت هم نمي تونين ويزا بگيرين

و بدون يك كشور هم نمي تونين پاسپورت جديد بگيرين

ما اينجا هيچ كاري نمي تونيم براي شما انجام بديم

من به شما برگه سبز ميدم

متاسفم، اما شما كل روز رو به هدر دادين

و در حال حاضر به زبان ساده

 

شما قابل پذيرش نيستين
بله

غير قابل پذيرش

 

چرا اون هنوز اينجاست؟

قربان، شما اونو آزاد كردين
شما اونو اونجا آوردين

چرا اون به سمت در ها نميره؟
چرا تلاش نمي كنه تا فرار كنه؟

قربان، شما بهش گفتين كه منتظر بمونه
فكر نمي كردم واقعاً اين كار رو بكنه

 

منظورم اينه كه اون يك نقص سيستمه
كي واسه يك نقص سيستم منتظر ميمونه؟

هيچ خبري از ساختمان ايالتي نيست، اما مي تونيم تا چند روز ديگه اونو اخراج كنيم

آره، ميتونه چند روز طول بكشه
يا شايدم يك هفته، دوهفته، يا يك ماه

كي ميدونه اين يارو چي فكر ميكنه، از كدوم زندان يا اردوگاه فرار كرده

بعدي

 

هر كاري كه اون بكنه مسئوليتش با منه

ميخواين كه اونو به زندان برگردونين؟
نه، ميخوام بهش درب رو نشون بدم

 

سلام

 

سلام

 

وقت قبلي داري؟
آره. ساعت 9:30

كوپن غذا، سطل آشغال، سه شنبه

سه شنبه. من از سه شنبه متنفرم

ببخشيد

 

(صحبت به زبان آلماني)

 

(صحبت به زبان بلغاري)

 

آقاي ناورسكي، فرودگاه ها مكان هايي پر از كلك هستن

ميخوام يك چيزي بهتون بگم

چيزي كه هرگز نمي توني براي كسي تكرار كني

مي فهمي؟ يك رازه

راز؟
آره، يك راز

ساعت 12 امروز، نگهبان هاي اون درب ها پست هاي خودشون رو ترك مي كنن

و جايگزين هاي اونا با پنج دقيقه تاخير ميان

پنج دقيقه تاخير مي كنن

آره. پنج دقيقه تاخير. فقط ساعت 12 امروز. فقط اين يك بار

هيچ كس مراقب اون درب ها نيست

و هيچ كس هم مراقب تو نيست
بنابراين، آمريكا بسته نيست

نه

آمريكا، براي پنج دقيقه، بازه

آقاي ناورسكي، زندگي خوبي داشته باشي

 

بگير و آزادش كن. به همين سادگي
بعضي وقت ها تو يك ماهي ميگيري

از قلاب درش مياري و دوباره توي آب ميندازي

آزادش مي كني تا يك نفر ديگه از گرفتن اون خوشحال بشه

 

بسيارخوب، بفرما

باشه. به اونا بگو برن

جانسون، درب ها رو باز كن

 

بسيارخوب. برو

برو بيرون
بسيارخوب، اونم درب

 

باشه

بفرما
حالا اون كجاست؟

اون اونجاست
نه، اون نيست

اونجاست

بسيارخوب، ويكتور

 

شروع كن

 

چي خيلي پيچيده است؟ ويكتور برو بيرون

زودباش. تا چند دقيقه ديگه، تو يك نفر ديگه با يك مشكل ديگه خواهي بود

ميخواد مطمئن بشه كه هيچ كس به اون نگاه نمي كنه

بهش گفتم كه هيچ كسي مراقبش نيست

زودباش. باشه، شروع كن

پليس فرودگاه رو خبر كن
اون توي راهه

 

ببخشيد

 

پيداش كردي

فكر كنم ميخواد استارت فرار رو بزنه

فقط برو بيرون. برو بيرون

بيرون. بيرون

چيكار مي كني؟
چرا زانو زده؟ داره دعا ميخونه؟

نه. ميخواد بند كفشش رو ببنده

 

زودباش، برو بيرون

دوربين ها رو بچرخون

 

اون كجاست؟ اون كجاست؟

 

تورمن: سمت چپ
نه. اون جلوي درب بود

تورمن: فقط يك كم برو به چپ
بسيارخوب. باشه

 

منتظر مي مونم

 

به چي نگاه مي كنين؟
برگردين سر كارِتون. ممنون

 

واي، خدايا

 

(صحبت به زبان بلغاري)

 

اين واسه شماست؟
ممنونم

لعنتي

 

مي بيني؟ زمين خيسه

 

خيلي ديرم شد

بوينس آيرس
شماره گيت يادم نيست

گيت 24

مطمئني؟
بله

 

ممنونم

گوينده سالن: آقايان و خانم ها

صبر كن

براي توست. كفش پايليس

طبقه دوم
پاشنه كفش

 

سلام، عزيزم
بيا اينجا

 

فكر كنم اون عضو "سي آي اي" باشه
"سي آي اي" اونو اينجا گذاشته تا جاسوسي ما رو بكنه

نمي دوني چي داري ميگي. اون نمي تونه انگليسي حرف بزنه

اگه مي تونست ياد مي گرفت تا حرف بزنه

اون نمي تونه انگليسي حرف بزنه، چطوري تونسته يك قرار با يك خانم خوشگل بذاره؟

يك خدمه هواپيما

پس، اونم عضو "سي آي اي" است؟
نه

بنظر روسي مياد
اون بهش پاشنه كفشش رو داد

و اونم به زنه يك تكه كاغذ داد

ميكرو فيلم بود؟
يك كوپن از كفش پايليس بود

بايد يك نوع كد باشه

تو خيلي وقته داري محصولات بهداشتي اونا رو تنفس مي كني

به شما ها اخطار مي كنم
مراقب خودتون باشين

اين مرد به يك دليلي اينجاست
و فكر كنم كه اون دليل ما باشيم

 

ببخشيد، رفيق

 

چي شده؟

اون ناورسكيه
داره سبد ها رو جابجا مي كنه

 

عصر بخير. به ساندويچي پادشاه خوش اومدين. مي تونم سفارشتون رو بگيرم؟

 

پول خرد ها را نگه دار

 

ببخشيد

 

باشه، برين. برين

 

پسر خوب. ممنون

 

خداحافظ

 

به ساندويچي پادشاه خوش اومدين
مي تونم سفارشتون رو بگيرم؟

 

بحران. بحران در كراكوژيا

و حالا جنگ سنگين فرو كش كرده است

و دو طرف جنگ خود را براي رويارويي با زمستان طولاني آماده مي كنند

واضح است كه آينده كراكوژيا احتمالاً در شبهه اي از شك و ترديد قرار خواهد گرفت

گذشته از اين، مردم كراكوژيا از نتايج اين پديده نيز رنج مي برند

...و منابع

غذا و انرژي رو به پايان است

...در كراكوژيا

 

(صحبت به زبان بلغاري)

 

نقش سريال كمدي دوستان

 

كه در نيويورك پخش مي شود

 

صحبت به زبان بلغاري) دوستان)

صحبت به زبان بلغاري) دوستان)

 

...گوينده سالن: به دليل بارش برف تمام پرواز ها لغو شده اند

 

(ويكتور به زبان بلغاري صحبت مي كند)

 

"وين نيوتن امروز 61 ساله ميشه"

"يك معجزه است"

 

"دو قلو هاي بهم چسيبده كره اي امروز در شهر مين جدا شدند"

"شانس بقاي آنها 50-50 مي باشد"

50-50

 

بعدي

 

آقاي ناورسكي، اجازه بده يك چيزي ازت بپرسم

چرا هر روز اينجا منتظر مي موني وقتي من هيچ كاري نمي تونم واست انجام بدم

ويزاي جديد شما تا زماني كه كشور شما توسط ايالات متحده تشخيص داده نشه، صادر نميشه

شما دو تا مهر دارين

يكي قرمز، يكي سبز

خوب كه چي؟
شانس رفتن من به نيويورك 50-50

 

آره، راه قشنگيه كه بهش اينطوري نگاه كني، اما با اين روش نمي توني وارد آمريكا بشي

 

به عنوان رييس اين قسمت، من يك قسمت جديد اينجا ايجاد كردم

رابط حمل و نقل براي كمك به مسافر

 

قربان، اون مرد بايد چيكار كنه؟

 

ممنونم
از اينجا كنترلش مي كنم

 

من رابط حمل و نقل براي كمك به مسافرم

 

بدون كارت، اقامتگاهي در كار نيست
بدون اقامتگاه، غذايي هم در كار نيست

 

پس اون يك نفر با يك مشكل ديگه است

چرا ما حالا به اون برچسب تخلف از قسمت 2.14 رو نزنيم؟

بعد هم اونو بازداشت كنيم

اون بايد با خروجش قانون شكني كنه

من دروغ نميگم، مخصوصاً واسه بيرون انداختن يكي مثل اون

 

متاسفم، رفيق
عزيزم

 

بنداز شزمين. بندازش زمين

 

بندازش زمين

 

ميخواي چوب گردگيري من رو بگيري
ميخواي طبقه منو بگيري

اون كار منه. از طبقه من فاصله بگير
از چوب گردگيري من فاصله بگير

غذا
اگه يك بار ديگه بهش دست بزني، مي كشمت

 

سلام. من انريكه كروز هستم

 

بايد حرف بزنيم

 

ميخوام باهات يك معامله اي بكنم
چه معامله اي؟

من به اطلاعاتي درباره افسر تورس نياز دارم

تو درباره اون به من اطلاعات ميدي و منم بهت غذا ميدم

چي ميخواي بدوني؟
تو اونو هر روز مي بيني

ميخوام بدونم چطوري زانوهاش سست ميشه

چطوري خونش به جوش مياد و بدنش خارش ميگيره

اون يك اسب وحشيه و تو كمكم مي كني كه رامش كنم

...من

من مرد مرموز اونم

افسر تورس يك اسب وحشيه؟
اسمش دلوريسِ

تو كمكم مي كني كه قلبش رو بدست بيارم و بعد هرگز گرسنه نمي موني

 

من اين كار رو مي كنم
واقعاً؟ قول ميدي؟

بله
باشه. ممنونم

 

منظور از اسب وحشي چيه؟

 

(صحبت به بلغاري)

افسر تورس
دوست من ميگه شما يك اسب هستين

آقاي ناورسكي

يك چي؟
يك اسب نر

پشت خط زرد بايستين

اسب قشنگيه
كي گفته؟

دوست من راننده سرويس غذاست
آقاي ناورسكي، پشت خط زرد بايستين

من كمكت مي كنم حالا نوبت توست
من سبز روشن رو ميخوام

برگه سبز روشن
بر ميگردم

 

اون يك چيزي ميگه

 

خيلي مهمه
چي؟ چه بهت گفت؟

 

قزل آلا مشكلي داره؟

گورچيتسا ميخواي

چي؟

 

خردل. خردل؟

خردل؟
بله. لطفاً

 

ممنونم

 

افسر تورس، شما فيلم دوست دارين؟

سينما؟
نه خيلي زياد

راكتز؟
نه، وسعم نمي رسه

چي دوست داري؟
همايش

 

همايش. چيه؟

همايش
همايش؟

مثل يك جاي مخفيه كه ميرين؟

 

اون به اين همايش هايي كه به عنوان يومن راند لباس مي پوشن ميره

يومن راند
اون يك تريكيه

قسمت مورد علاقه ماشينِ قيامتِ

(صحبت به اسپانيايي)

 

حالا، ويكتور، گوش كن

مي توني چيزي ازش بپرسي كه خيلي مهم باشه

آره
گوش كن

 

منتظر مي مونم
از سفرتون لذت ببرين

 

بعدي

 

افسر تورس
آقاي ناورسكي

شما دو تا انتخاب دارين

مردي با پول يا مردي با عشق؟

 

كدوم رو انتخاب مي كنين؟

 

دوست پسر داشت؟

چند وقته؟ دو سال؟

چي شد؟

 

اون تلك زد

چي؟
اون تلك زد

چي ميگي؟

اون تلك زد. اون تلك زد

دقيق تكرار كنم ببينم چي ميگي
اون تلك زد. اون هم مچش رو گرفت

اون پسره كلك زد
آره، همين

ما بهش ميگيم كروشكاچ

يك مرد و دو تا زن

كه اينطور

 

يعني خر تو خر

 

خوب. اون كلك زد

بگو كلك زد
تلك زد

نه، كلك زد
انريكه

 

تو، بدون تلك

بدون كلك
بدون تلك

نه. نمي خوام كلك بزنم

اون دختر خوبيه

 

بعدي

 

افسر تورس
تا حالا عاشق شدين؟

كافيه، ويكتور. اون كيه؟

چه كسي بهت ميگه كه اين چيز ها رو از من بپرسي؟

اون يك مرد موزه

 

موزه؟

مرموزه؟
نه، نه. مرد موزه

 

اون خيلي مريضه. اون خيلي عاشقه

 

چي گفت؟

گفت: بعدي، بعدي

و حالا ميگه: خواهش مي كنم. خواهش مي كنم بيا

اين يعني صبر كن

 

الان ميام
نه، ويكتور صبر كن

ويكتور، يك كم بيشتر بهم بگو

دارم ميام. دارم ميام

خواهش مي كنم، لطفاً

 

صداي بيب بيب قطع شد. صداي بيب بيب شروع شد. بنابراين من اومدم

فرانك: ما يك فكري داريم

دوست داري چيزي بخوري؟

نه. غذا نه. من سير سيرم

 

باشه. بسيارخوب

ممنونم

بنابراين، آقاي ناورسكي، من خبرهاي خوبي براي شما دارم

چي؟

ما يك راهي پيدا كرديم تا شما بتونين از اين فرودگاه خارج بشين

چطوري؟

خوب، ما اينجا قوانيني داريم كه از بيگانگاني كه

ميترسن به كشور خودشون برگردن محافظت مي كنه

اگه ما بتونيم اين ترس رو در شما ببينيم

بعد ايالت به انجام كار سرعت مي بخشه

و شما را به يك دادگاه قضايي مهاجرت مياره و به شما اجازه ميده كه تقاضاي حق پناهندگي خودتون رو مطرح كنين

پناهندگي؟
بله، پناهندگي

متاسفانه، دادگاه ها پر از پرونده هاي حق پناهندگيه

و زودترين موقعي كه شما مي تونين وارد دادگاه بشين از حالا شش ماه بعده

بله، و ما هم هيچ راه ديگه اي نخواهيم داشت

كه اجازه بديم شما اين شش ماه رو اينجا بمونين
قانونه ديگه. شما آزاد ميشين

آزاد ميشين كه توي نيويورك منتظر تاريخ بعدي دادگاه بمونين

اما، چه باور كني چه نكني، بيشتر مردم نزد قاضي حاضر نميشن

پس مي تونم به نيويورك برم؟
بله

شما امشب مي تونين به نيويورك برين

اما، شما فقط وقتي مي تونين به نيويورك برين كه ما در شما يك حالت ترس باور كردني رو ببينيم

ترس؟
بله، ترس

ترس
ترس

ترس از چي؟

اين بهترين قسمتشه

مهم نيست كه تو از چي بترسي
همش به عمو سام مربوط ميشه

بنابراين ميخوام از شما يك سوال بپرسم

اگه بهم جواب درست بدي، مي تونم بذارم كه امشب از فرودگاه خارج شي

 

بنابراين،من به يك سوال جواب ميدم

 

به نيويورك ميرم. امشب

امشب
امشب

امشب
امشب

 

باشه
باشه

بسيارخوب

در اين لحظه، از اينكه به كشورت برگردي ميترسي؟

نه

 

باشه. اجازه بده دوباره امتحان كنم

 

كشور تو در حال جنگه
بله. جنگ

مردم با اسلحه ريختن به خيابون ها. شكنجه سياسيه

بله، وحشتناكِ
آره، ترسناكِ

و فقط خدا ميدونه كه چه اتفاقي ميتونه بيفته

مردم بيگناه در تختخواب هايشان كشته ميشن

در سه شنبه ها. من از سه شنبه ها متنفرم

پس مي ترسي

از چي؟
كراكوژيا

تو از كراكوژيا مي ترسي

كراكوژيا؟

نه، من از كراكوژيا نمي ترسم
من كمي از اين اطاق مي ترسم

 

درباره بمب ها حرف ميزنم
درباره مقام انسان حرف ميزنم

حقوق انساني

ويكتور، خواهش مي كنم نترس از اينكه بهم بگي از كراكوژيا مي ترسي

 

اونجا خونه منه
من از خونه ام نمي ترسم

 

خوب؟ الان ميتونم به نيويورك برم؟

 

نه
نه؟

 

باشه

من از ارواح مي ترسم
خيلي ممنونم

از دراكولا مي ترسم
خيلي ممنون

 

من از انسان هاي گرگ، از كوسه ها مي ترسم

خيلي ممنون

 

لعنتي

 

چرا اين كار رو مي كني؟
توي آمريكا هيچ كس علايم رو نمي خونه؟

 

اين تنها سرگرميه كه من دارم

 

اميليا: يك كباب پز؟
پس چرا من نمي خوام تو رو ببينم؟

بذار اينو درست كنم
من برنامه ام رو عوض مي كنم تا تو رو ببينم

من چهار تا پرواز پشت سر هم اومدم

من 27 ساعت دور دنيا پرواز كردم

و حالا بهم ميگي كه ميخواي چهارم جولاي رو با زنت باشي؟

زني كه از آتش بازي متنفره

 

به من دروغ نگو، باشه؟

مي دونم كه تعطيلات آخر هفته قبل اونو به رم بردي

ماكس، چون تو از يونايتد پرواز كردي

 

(صحبت به بلغاري)

 

گوينده سالن: مسافر پرواز آفريقاي جنوبي شريف الكالالا

لطفاً براي دريافت شماره صندلي خود تشريف بياوريد

 

تو عادت داري به مكالمات بقيه مردم گوش كني؟

نه، ميخوام به خونه زنگ بزنم

...پس

 

تو ميدوني چرا مرد ها اينقدر كوني هستن؟
نه

 

چون همه اونا دروغگو هستن

 

صبر كن، صبر كن، صبر كن، صبر كن، صبر كن

 

زمين خيسه

خواهش مي كنم. زخمي نشي

چطوري من نمي تونم؟ اون ازدواج كرده

يك مرد. دو زن. خر تو خرِ

ميخواي بدوني بدترين قسمتش چيه؟

هرگز ازش نخواستم كه همسرش رو ترك كنه
اونو تشويق كردم كه مشاوره كنه

من چه مرضي دارم؟

من دارم تيم ميزبان رو تشويق مي كنم

 

كاشكي سكس اينقدر جذاب نبود

 

خيلي جذابه
خداحافظ

 

مي دوني، بعضي وقت ها صبح ها

بعد از سرويس اطاق بهش خيره مي شدم

مي ديدم كه جدول حل ميكنه

 

فكر مي كردم كه شايد... شايد همچين اتفاقي بيفته

 

ما به هم تعلق داشتيم

 

اين... مرد

 

چرا اون به جدول نياز داشت؟

 

اين مشكلِ منه

من هميشه مردان رو اونطوري كه ميخوام مي بينم

 

من تو رو جايي نديدم؟

پاشنه كفش
كفش پايليس. طبقه دوم

 

آه

به خونه رسيدي؟

 

...نه. من

مدت زياديه كه تاخير دارم

از اينكه پروازها تاخير دارن متنفر ميشم
چيكار مي كني؟

از يك ساختمان به ساختمان ديگه ميرم

من پيجر دارم

پس پيمانكاري
شما ها تا جايي كه بتونين مسافرت مي كنين

 

درباره اون متاسفم
خيلي ازت ممنونم

اون يعني چي؟

...به انگليسي

 

ويكتور ناورسكي

 

به انگليسي، اميليا وارن
اميليا وارن؟

از ديدنت خوشحالم
منم، همينطور

خوشحال ميشم كه دوباره ببينمت

 

غذاي ايتاليايي دوست داري؟

ميدونم كه دير وقته، و احتمالاً تو برنامه هاي ديگه اي هم داري

اما اگه مايل باشي شام بخوري، مي تونيم بريم بيرون و يك تاكسي بگيريم

من يك جايي رو مي شناسم كه بزرگترين كانيلوني رو داره

 

نه، من... نمي تونم

ازدواج كردي؟
نه

دوست دختر داري؟
نه

من... نمي تونم با تو... بيرون بيام

 

خدايا. من خيلي... خيلي متاسفم

خيلي متاسفم

ميدونم كاري كه كردم ديوانگي بوده

نه
نمي خواستم تنهايي غذا بخورم

زمين خيسه. زمين خيسه

 

ويكتور: من
اميليا: نمي خواد توضيح بدي

...نه، من... خواهش مي كنم

 

گوينده سالن: صندلي چرخ دار به گيت شماره پنج

ناديا

توي يك رستوران نيويوركي، قيمت كانيلوني چنده؟

نمي دونم. شايد 15 تا

به دلار؟

دو نفر، 40 تا

دو نفر، ميشه 40 دلار

 

دو نفر، ميشه 40 دلار

 

مي تونم... كمكتون كنم؟

قربان، خيلي متاسفم
اونجا قبلاً رزرو شده

 

اين نزديكي ها زندگي مي كنين؟
بله. گيت شماره 67

چون ما در وقت شناسي خيلي خاصيم... گفتين گيت شماره 67؟

گيت 67

 

دارين شوخي مي كنين

شما بايد كمكم كنين تا من كمكتون كنم
من كد امنيت اجتماعي

آدرس پستي، يا حتي يك شماره تلفن نمي بينم

تلفن؟ تلفن ميخواي؟ فهميدم
من شماره تلفن ميارم

من تلفن ميارم

 

451-1226

بسيارخوب
بهترين موقع براي اينكه بهت خبر بديم چه وقته؟

 

حالا؟

 

الو؟
سلام، آقاي ناورسكي

بله، من ويكتور ناورسكي هستم
شما كي هستين؟

من كليف هستم از فروشگاه اكتشاف

كليف. سلام

اوضاع چطوره؟
خوبه

الان وقت مناسبيه؟
آره، من كل روز رو منتظر تلفن تو بودم

خوب، بهت زنگ زدم تا بگم كه اون قسمت پر شد

آره، پس ميشه شما يك محل ديگه رو تعيين كنين؟

الان ميرم حمام
عالي ميشه

بسيارخوب
ممنون

باشه

 

اين كيه؟

كي هستي؟
كارگر: اون كسي نيست

كارگر: دو هفته است كه اينجا كسي نيست. اين از افراد من نيست

 

به اين گچ بري نگاه كنين
كار خوبيه

بايد كار كارگرهاي هري باشه
تو با اونا كار مي كني؟

هري فكر ميكنه كه اون اين كار رو به عهده گرفته؟

ويكتور: الان ميرم
ميري؟ كجا ميري؟

گيت 67
67؟

ما ده ماه از 67 فاصله داريم

اون بايد كار هري باشه
اگه اون كار من نيست و كار تو هم نيست

پس هري ميخواد كه منو عصباني كنه

بايد قبل از اينكه به گيت شماره 67 برسه جلوشو بگيرم

اسمت چيه؟
ويكتور ناورسكي

 

اونو از گروه هري بيرون بيار، وارد گروه خودم كن

تو از دوشنبه صبح ساعت 6:30 كارت رو شروع ميكني

تو به من كار ميدي؟

 

6:30 آره

 

غذا خرچنگ راويولي ايتاليايي داريم

خاويار روسي داريم

گوپتا: باشه، بيارش

سلام، ويكتور
سلام به همه

نگاه كنين. مردي بدون ميهن

بيا تو. خوش اومدي

كارِت خوب بود

 

بشين

اينجا؟
اينجا

زودباش، بشين

كي اونو دعوت كرده؟
من كردم. ما به نفر چهارم هم نياز داريم، درسته؟

من نمي خوام با اون بازي كنم
گوپتا، آروم باش. باشه؟

اون جاسوس نيست
از كجا ميدوني؟

اون مي تونست هر چيزي رو كه ما ميگيم ضبط كنه. يك سيم توي پيراهنش باشه

يك ميكروفن توي كونش

 

نمي خوام كارم رو از دست بدم
خوبه

چطوره با اشعه ايكس امتحانش كنيم؟
آره

 

چشمات رو ببند

 

خوب. بنابراين تو هيچي نداري
خوبه. بياين بازي كنيم

من پولدار ميشم
اما... جمعه

نگران اين قضيه نباش. ما درمورد كالاهايي كه از قسمت گم شدگان و پيدا شدگان كسي سراغشون نيومده بازي مي كنيم

با چيزهايي كه مردم توي فرودگاه ها جا ميذارن سرگرم ميشي. بيا

ويكتور: من دو تا نه و دو تا نه دارم

ويكتور: چهار تا نه. ممنونم

 

انريكه: مراقب باش
مولروي: مراقب باش

انريكه: ما يك سوال ازت داريم
مولروي: آره، ما كنجكاو شديم

گوپتا: چي توي قوطيه؟

ويكتور: اين؟
مولروي: ما با اشعه ايكس ديديم

گوپتا: ما مي دونيم كه هيچ خوردني توي اون نيست

 

توي اون چيه؟

جاز

 

جاز؟
آره، جاز

جاز؟
آره

 

مطمئني كه جازه؟
شايد سبك بلوز باشه

يا سبك سالسا
شايدم استيو واندر باشه

نه، نه، جازه
خيلي خوب، بچه ها، باشه

...به عنوان جايزه بزرگ امشب، ما

 

گوپتا، اه اونا نشون ميديم

اين طبقه بالا پيدا كردم

هواي بكر، درجه يكه

بفرمايين

 

اونا واسه كيه؟

(چِر (چريلين ساركيسيان ،هنرپيشه و خواننده برنده جايزه اسكار 1987

چِر؟

واسه چِرِ؟

آره. چِر

من چكش كردم
اونا شاهد بودن

اونا شورت هاي چر هستن

حاضري؟
زود باشين

پس، ما هم توي اون شورت ها شريكيم؟

نه، نه، نه
اگه من برنده بشم نه

بي خيال
يك لحظه صبر كن

 

گوينده سالن: پرواز شماره 801 هواپيمايي متحده به مقصد ناريتا

هم اكنون در حال بارگيري مي باشد

نمي توني
اون مالِ منه

 

ميتوني خيلي گيج بشي

اميليا: ويكتور؟

اميليا: خوب، سلام

 

ويكتور: خواهش مي كنم

اميليا: حالت چطوره؟
ويكتور: خوبم

اميليا: مرد

درباره اون اتفاقي كه دفعه آخري افتاد خيلي متاسفم، اونطوري ازت خواستم كه بريم بيرون

بيشتر وقت ها، مرد ها مي خواستن كه در ارتفاع 30000 پايي به كونم دست بزنن

و وقتي كه يك نفر رو ديدم كه اين كار رو نكرد، نمي دونم چطوري رفتار كنم

بيا از اول شروع كنيم
باشه، قبوله

داري مياي يا ميري؟
نمي دونم. هر دو

درباره اون با من حرف بزن

ناپلئون؟

آره. من كتاب هاي تاريخي زيادي خوندم
اونا طولاني و ارزون هستن

مثل 1200 صفحه با 9.99 دلار
نمي توني كه نخريش

اما ناپلئون چي؟
آره. اون يكي از شخصيت هاي محبوبِ منه

 

ميدوني چي جون ناپلئون رو نجات داد؟
نه

نفسش
نفس؟

بله

بعد از اينكه در نبرد واترلو شكست خورد

ناپلئون خودش را به يك جزيره كوچك از سن هِلِنا تبعيد كرد

هيچ كس نمي دونه كه دقيقاً بعدش چي اتفاقي مي افته

:اما اون نوعي كه من دوست دارم اين شكليه

 

اون خيلي ناراحت ميشه و تصميم ميگيره كه خودش رو بكشه

 

اما ناپلئون خودش رو طوري باور داشته كه داراي قدرت مافوق بشريه

كه شش برابر مقدار سم مورد نياز براي انجام اون كار مصرف ميكنه

معده اش با سم پر ميشه و بدنش اونو دفع ميكنه

و اون نمي ميره

مي بيني؟ نفس. زندگي اونو نجات داد

شايد اون به عينك نياز داشته

عينك؟
آره. براي خوندن كلمات روي بطري

سم

 

تو بايد فرد بانمكي باشي

ميگن كه ناپلئون دوربيني قويي داشته

بفرمايين
بفرمايين

بفرمايين
و شما بفرمايين

فكر كنم داريم تاريخ رو اينجا بازنويسي مي كنيم

چرا بعد از ناهار درباره اون با هم حرف نزنيم؟

 

واي خداي من، باورم نميشه
بازم ازت خواستم كه با هم بيرون بريم

دوباره اين كار رو كردم

 

فقط از من فاصله بگير، ويكتور، باشه؟

من مريضم. نمي تونم براي پنج ثانيه هم تنها بمونم

باشه

 

باشه، چي؟
باشه

ناهار... با تو قبوله

 

با من ناهار ميخوري؟
بله

تو پرواز نداري؟

منتظر مي مونم

 

منم
تو. بله

متاسفم
من پيج شدم

كار ميكني؟

نه
آه

مسخره است

ويكتور، ازمن فاصله بگير

 

من يك مشكل جدي دارم
من به بدي ناپلئون هستم

من اين مردان زهرآلود رو همچنان قورت ميدم تا اينكه خودم رو مريض كنم

اميليا، تو مريض نيستي، نه
نه؟

نه. تو كمي ... دوربيني

 

بايد برم
بايد بمونم

داستان زندگي منه
واسه منم همينطوره

 

نيروهاي اف بي آي و امنيت ملي به فرودگاه ميان

و قبل از اينكه روند مصاحبه با شما شروع بشه دو ساعت براي بازديد از اين دفاتر وقت مي گذرونن

 

ناورسكي چقدر كاسب ميشه؟

 

قربان؟

چقدر كاسب ميشه؟
اونا چقدر بهش پول ميدن؟

 

اونا بهش پول زير ميزي ميدن

مي دونم. چقدر؟

 

حدود 19 دلار در ساعت

باور نكردنيه
مي دوني اين مبلغ از حقوق من هم بيشتره؟

ساختمان سازي شهر نيويوركِ ديگه

 

يك روز يكي از افرادم پيش من اومد

ازم پرسيد كه ميخوام به گروه سرمايه داران بزرگ ملحق بشم

نگاهش كن

روي زماني كه ناورسكي ميخواد اين فرودگاه رو ترك كنه شرط بندي كنيم

در اين باره چيزي شنيدي؟

 

من ميگم 3 ژانويه

 

بيارش داخل

جِيك، اون مليتي نداره
باشه؟ بدون كشوره

اون فرد مطابق تفسير من از تبصره 2.12 ،يك خطر امنيت مليه

ازت ميخوام كه اونو بازداشت كني و ازش بازجويي كني

اين همه چيزيه كه من ميخوام

 

نظرت درباره زندان فدرال چيه؟

 

يا يك فرودگاه ديگه؟

الو؟ الو؟

 

ما اينجا افراد زيادي رو بازداشت كرديم، ديگه جا نداريم

 

اف بي آي رو امتحان كردين؟
همه رو امتحان كردم. هيچ كس اونو قبول نمي كنه

ميخواين كه اونو به ترمينال برگردونم؟

نه. از حالا ديگه، ناورسكي اينجا زندگي ميكنه

 

مردمي كه امروز اينجا ميان درباره من تحقيق مي كنن، درباره من نظر ميدن

 

اما بيشتر اونا به مسيري كه اين فرودگاه در اون قدم برميداره نگاه مي كنن

پس بياين به اونا نشون بديم كه چرا اين فرودگاه اولين فرودگاه در ايالات متحده است

فرانك: ما روزانه در حدود 600 پرواز داريم

با يك زمان محاسبه اي حدود هر 37 دقيقه يك پرواز

و در حدود 60 ثانيه براي هر مسافر

كه به اين كشور آورده بشن

تا حد امكان اونو واضح نگه ميداريم

چي وارد مي كني؟
نرم افزار كامپيوتر

يعني مقدار زيادي گردو

آره
مادر زنم اين چيز ها رو دوست داره

هر بار كه به برزيل ميرم يك سبد براش ميارم

مادر زنت؟
بله

ميتونم يكيش رو امتحان كنم؟

 

از كجا ميدونستي اونا براي مادر زنش نبودن؟

اگه اون ازدواج كرده، حلقه اش كو؟

و اگه هم طلاق گرفته، كي بعد از طلاق هنوز درباره مادر زنش حرف ميزنه؟

...من متاسفم
حمله به مادر زن در كار نيست، اما

قربان
بله

 

قربان، ما يك مشكلي طبقه بالا داريم

بايد منتظر بمونه
نه. نميشه صبر كرد

وقتي كه پرواز شماره 912 از تورنتو فرود اومد، اونا چهار تا نسخه دارو بدون مجوز پيدا كردن

اونا تلاش كردن كه قرص ها رو بگيرن و اون ديوونه شد

اون اونجاست
ما فكر مي كنيم اونا واسه پدرشه

آقا، آقا، آروم باشين
اسلحه تون رو بيارين پايين

همه اسلحه ها رو بيارين پايين
بسيارخوب. ما ميخوايم به شما كمك كنيم

آقا، ما اينجا هستيم تا به شما كمك كنيم
بسيارخوب. چاقو رو بده به من

اون اهل كجاست؟
روسيه

تنها مترجم ما توي شهر نيواركِ

بايد يكي رو پيدا كنيم تا با اون حرف بزنه
قربان، من يك پيشنهاد دارم

 

ويكتور

 

ويكتور
ويكتور به بلغاري صحبت مي كند

 

به كمك تو نياز دارم

 

اسمش ميلودراگويچِ
نزديك تو زندگي ميكنه

احتمالاً به گويش تو صحبت نمي كنه

اما من مي خوام كه تو برام ترجمه كني و بهم كمك كني

كمكت كنم؟ چرا؟
من نمي خوام كسي صدمه ببينه

اين مرد خيلي ناراحته

فقط اونو آرومش كن و من اجازه ميدم كه تو به ترمينال برگردي

نه. نيويورك
بدون مهر قرمز. سبز. من سبز ميخوام

نيويورك
باشه

گفتي باشه؟
آره

باشه، باشه، باشه، باشه
برين عقب

ما اينجا يك نفر رو داريم كه با تو حرف بزنه. يكي كه با تو حرف بزنه. برو جلو

برين عقب

(صحبت به بلغاري)

 

(صحبت به روسي)

 

خوب؟

 

باشه، بهش بگو كه براي خارج كردن دارو از اين كشور

اون بايد مدرك معتبري داشته باشه، يك مدرك خريد دارو هاي پزشكي

باشه؟ ويكتور، مي فهمي چي ميگم؟

(صحبت به بلغاري)

 

اون ميگه كه دارو ها رو براي پدرش آورده

 

واسه همينه كه ميخواد به كانادا بره
دارو براي پدر

فرقي نمي كنه

هواپيماي اون در ايالات متحده توقف كرده و بلند ميشه
اون بايد برگه درست رو داشته باشه

(صحبت به بلغاري)

 

اون نمي دونست كه به اين مدرك نياز داره

كسي بهش نگفته كه به مدرك نياز داره

من دارم بهش ميگم

اون بايد يك برگه امضا شده توسط بيمارستاني كه پدرش در اون بستري شده داشته باشه

اين داروها بايد در ايالات متحده بمونه

بايد اينجا بمونن

(صحبت به بلغاري)

 

اون... اون به شما التماس مي كنه

مي دونم. مي تونم ببينم كه داره التماس مي كنه

 

متاسفم، آقا

 

شما بايد يك پرواز براي فردا صبح بگيرين. دارو ها اينجا مي مونه

 

متاسفم

 

(صحبت به بلغاري)

 

بندازش پايين

 

ممنون، ويكتور
كارِت خوب بود. بيا بريم

 

واي

 

بز

چي؟
بز. اون دارو واسه بزِ

 

بز؟
آره. دارو براي بزِ. بز

 

اون گفت؟
بله

...اون ميگه

ما متوجه نشديم
من معني اون كلمه رو نمي دونستم

 

چرا؟ چي ميگي؟
اشتباهي حاليش كردي؟

واسه پدرش نيست؟
نه. نه

كراكوژيا... اسم پدرش

مثل بز تلفظ ميشه

اشتباه كردم

 

ويكتور، چرا اين كار رو مي كني؟

دارو براي... بز

 

نه، اينطور نيست
چرا هست

نه
چرا

تو فرم مهاجرت آبي رو خوندي

آبي؟
بله. آبي

آبي؟
آبي. فرم آبي

همون فرمي كه ميگه اگه موضوع حيوان باشه، به مدرك نيازي نيست

پس اون ميتونه دارو ها رو بياره داخل
ويكتور، عاليه. خيلي خوبه

 

چرا اين كار رو مي كني؟ ها؟

تو اونو نمي شناسي
تو قوانين رو نمي دوني

به من نگاه كن

ميخواستم كمكت كنم

 

حالا ميخوام كه ازش بپرسي
نه، تو نه

ميخوام تو ازش بپرسي
ميخوام بشنوم كه اون ميگه

ميخوام بشنوم كه اون بگه داروها براي كيه

خواهش مي كنم. داروها براي كيه

 

(صحبت به بلغاري)

 

بهش جواب بده، آقاي ميلودراگويچ
داروها براي كيست؟

 

باشه. داروها مي مونه. اون ميره. همين

 

بز

 

خواهش مي كنم. براي بزِ

داروها براي بزِ

داروها براي بزِ

داروها براي بزِ

 

داروها رو بهش بدين

 

داروها براي بزِ

 

...داروها

(ويكتور به بلغاري صحبت مي كند)

 

حالا بي خيال، تموم شد

اون بز رو دوست داره

 

فكر مي كني كه من براي برگردوندن تو به زندان

كه واسه پنج سال اونجا نگه دارمت به حكم نياز دارم؟

تو با من جنگيدي، و تو با ايالات متحده جنگيدي

پس مي دوني كه چرا كراكوژيايي ها براي دستمال توالت ارزون قيمت توي صف مي ايستن

در حالي كه عمو سام كونش رو با دستمال كاغذي دو لايه خوشگل پاك مي كنه

 

يك مردي بود كه

اسلحه مرد مهاجر افتاد

ديكسون آماده شليك بود

كه اون مرد كوچيك رو با قرص ها بكشه

 

اما بعد يك نفر وارد اطاق شد و جلوي اين مرد كوچيك ايستاد

مردِ ميگه اسلحه ها رو بيارين پايين

امروز كسي نمي ميره

چه كسي؟

كي بود كه اونو نجات داد؟
آره، به ما بگو. كي بود؟

اين مرد كي بود؟

 

ويكتور ناورسكي

 

فرانك، بنظر خوب نمياد
من فقط از قوانين تبعيت كردم

بعضي اوقات بايد كه قوانين رو ناديده بگيري و به مردم توجه كني

مردمي كه مي شناسم

اين يعني دلسوزي
يعني پايه تشكيل اين كشور

 

مي تونستي يك چيزي از ناورسكي ياد بگيري

 

موفق باشي. هنوز تموم نشده

 

اين واسه منه؟
بله. بله

اين اره ماهي جزيره بكره

 

براي توست

براي توست

 

براي ديوار

 

ماهي براي ديوار

 

چرا ميخواي بري نيويورك؟

 

و توي اون قوطي بادام زميني چيه؟

 

يك قول

 

يك قول توي قوطيه؟
بله. يك قول

 

ويكتور، بذار بهت قول بدم

و اين يك قول از طرف مردي است كه به اينجا چسبيده

مردي كه شايد براي 10 سال آينده هم به اينجا چسبيده باشه

 

از حالا، من و تو با هم شريكيم

 

اگه من بمونم، تو هم مي موني

يك قدم هم توي نيويورك بر نمي داري

 

حتي يك انگشت كوچيك توي ايالات متحده آمريكا نمي توني برداري

 

مي فهمي چي ميگم؟

 

بله

 

تو ماهي دوست نداري

 

تا حالا احساس كردي كه انگار داري توي يك فرودگاه زندگي مي كني؟

 

ويكتور، ما نبايد اين كار رو بكنيم
من مي تونم تو رو توي يك صندوق بزرگ از اينجا خارج كنم

مي تونم تو رو به هر جايي از ايالات متحده پست كنم

ارابه غذاي من چي ميشه؟
اون مي تونه داخل قايم بشه و ما ببريم بيرون

نه. من نمي تونم اين كار رو بكنم
تو گفتي از ما ميخواي كه كمكت كنيم

مي دونم
اسمش چيه؟

اميليا وارن

فكر كردم ما دنبال يك راه خروجيم نه يك راه ورود

مراقب باش. خدمه هاي هواپيما مثل يك زن عادي نيستن

پرواز از اين طرف به اونطرف بين مناطق زماني مختلف ساعت تنظيم بدني اونا رو بهم ميريزه

اونا هميشه آماده سكس هستن
باشه، من يك چيزي فهميدم

من ميرم
اونا سراغ ما ميان

گوپتا، تو آرومي؟
مراقب درب باش

تو ميري زندان. نه من

مي دوني براي چي؟ فراموشش كن

نگاه كن
وارن، درسته؟

بله. بله
وارن

اميليا جين وارن؟

جين؟
بله

 

نگاه كن ويكتور، درجه يكه

كي برميگرده؟
سه هفته ديگه

 

اميليا، ميخواي يك چيزي بخوري؟

 

بخوري؟ كانتالوني؟

 

گوپتا، هرگز ازدواج كردي؟

 

چي گفتي؟
تو هرگز ازدواج كردي؟

من يك زن و دو تا بچه در هند داشتم
من 23 سال پيش اونا رو ترك كردم

چرا؟

يم مغازه كوچيك سيگار فروشي توي مدراس داشتم

به حد كافي پول در مياورد

يك روز يك مرد پليس به مغازه من مياد و بهم ميگه كه من بهش بدهكارم

گفتم باشه
اين مسئله عاديه. پس منم بهش پول ميدم

روز بعد، همون مرد پليس دوباره اومد و اومد و اومد

و من هم هي بهش پول ميدادم، هي بهش پول ميدادم، هي بهش پول ميدادم

و درنهايت، روز پنجم، من يك چاقو برداشتم و به سينه اش فرو كردم

 

تو يك پليس رو كشتي؟
نه. من فقط بروي سينه اش خط انداختم

وقتي اونا ميخواستن كه منو دستگير كنن، فرار كردم

پس هرگز به خونه نميري؟

اگه برم خونه، براي هفت سال مي افتم زندان

 

اگه ايالات متحده تو رو بگيره چي؟
اونا تو رو از كشور اخراج مي كنن

 

تا وقتي كه من كف سالن رو تميز نگه دارم، سَرمُ بندازم پايين

 

اونا دليلي براي اخراج من از كشور ندارن

اونا هيچ دليلي براي توجه كردن به مردي مثل من ندارن

 

گوينده سالن: پرواز شماره 2703 هواپيمايي متحده، از رم هم اكنون در حال فرود به گيت شماره سي 43 مي باشد

 

هي، صبر كن
متاسفم. متاسفم

 

نه، نه، نه. زمين خيسه

 

هي
مراقب باش كجا داري ميري

مراقب باش

 

اميليا
ويكتور

سلام
متاسفم. متاسفم

اون نزديك بود منو بكشه

حالت خوبه؟
من خوبم

 

من كت و شلوار رو دوست دارم

 

براي فروش 149.99 دلار

 

اين يعني معامله

ناپلئون؟
بله، بله

و ژوزفين

ميدوني ناپلئون روز ازدواجش به ژوزفين چي داد؟

اميليا

ميخواي يه چيزي بخوري؟

غذا. امشب

تو از من مي خواي كه براي شام بريم بيرون؟
بله

آره، حتماً

اميليا: ساعت چند؟
ويكتور: وقت شام

اميليا: ميخواي كجا بري؟
ويكتور: يك جايي رو مي شناسم

 

قرار قبلي دارين؟
ناورسكي

 

خواهش مي كنم، از اين طرف

 

ممنونم

 

نمي دونستم اونا اينجا ايوان دارن

 

خيلي خوبه

 

شب بخير

 

خواهش مي كنم. خواهش مي كنم. خواهش مي كنم

ببخشيد، امشب ما كانالوني يا جوجه داريم، كدوم رو بيارم

لطفاً، كانالوني
كانالوني

ببخشيد
ممنونم

براي شما چي، آقا؟

همون باشه
عاليه، انتخاب خيلي خوبيه

بر ميگردم

 

بذار ببينم. خوش بگذرونين

 

ميدونستي كلوچه گرد توي روماني اختراع شده؟

بهم بگو
باشه

زمان، سال 1742 و ترك ها به بخارست حمله مي كنن

در تاريكي شب يك حمله غافلگيرانه مي كنن

...اما قناد هاي شهر

 

متاسفم

 

خوب، قناد ها چي؟

نه، مهم نيست. داستانِ بي معنيه
نه، خواهش مي كنم بگو

متاسفم، ويكتور

هيچ كس واقعاً اهميت نميده كه كلوچه گرد كجا اختراع شده

شرط مي بندم كه واسه خود اهالي روماني هم مهم نباشه

واسه من مهمه

تاريخ ها حقيقت هستن

 

من 39 سالمه
نه

 

آره
نه

واقعيته
نه نيستي

من به همه ميگم كه 33 سالمه، و بيشتر مرد اني كه با من قرار ميذارن فكر ميكنن كه 27 سالمه، اما نيست

من 39 سالمه

من 39 سالمه

 

وقتي كار براي هواپيمايي رو شروع كردم 18 ساله بودم

بيش از 20 ساله كه كارم اينه

و حالا ديگه هيچ ادعايي ندارم

همينه

واسه همينه كه دفتر تلفن من كتاب اول شهريه و موقع شام پيجرم خاموش ميشه

 

مي توني پيجر رو خاموش كني

 

كاشكي مي تونستم

من هفت سال منتظر يك تلفن بودم

ويكتور، مي دونستم كه بالاخره زنگ ميزنه
واسه همينه كه نمي تونم خاموشش كنم

 

واسه همينه كه من خارج از هتل ها زندگي مي كنم و چمدانِ كوچكم رو با خودم دارم، آماده رفتنم

فقط در اين مورد بود كه اون مي خواست آخر هفته ها منو ببينه

 

آره

 

من كل زندگيم منتظر موندم

 

فقط نمي دونم واسه چي

 

خيلي متاسفم

 

من اينجا زندگي مي كنم

چي؟
من اينجا زندگي مي كنم، توي ترمينال

گيت شماره67

 

تو در فرودگاه زندگي مي كني؟
بله. روز و شب

اين خونه منه
اونا بهم ميگن كه منتظر بمونم

بنابراين منم صبر مي كنم

ويكتور، همه پروازهاي اخير همونطوري كه تو ميدوني تاخير دارن

همه منتظر هستن

براي يك پرواز، براي يك ملاقات
من منتظر پرواز يا ملاقات نيستم

پس منتظر چي هستي؟

 

باشه. مي فهمم

 

من يك پيشنهادي دارم

 

بيا اينجا
چي ميخواي؟

 

مطمئني؟

بيش از هر چيزي، توي اين مسئله مطمئنم

حاضري؟

 

خوب، كي برميگردي؟

اميليا: 13 روز ديگه. نظرت چيه؟

ويكتور: من همينجا هستم

اميليا: اما اگه برنامه ات عوض شد چي؟

اميليا: شايد بايد به هم شماره تلفن ها مون رو بديم

ويكتور: نه. من همينجا هستم

 

ميدوني وقتي كه ناپلئون در جنگ باواريا پيروز ميشه به ژوزفين چي ميده؟

 

تو بهم بگو

 

زود باش. بهم بگو

نشونت ميدم. از امروز 13 روز ديگه

 

داره چيكار ميكنه؟

كارل: نمي تونم ازش بپرسم. من بايد بهش بگم كه چيكار كنه

اگه ازش بپرسم، من بنظر احمق ميام

 

(انريكه به اسپانيايي صحبت مي كند)

 

متاسفم
بايد اين كار رو براي من بكني

با همه اون غذاهايي كه من بهت ميدم تو واقعاً داري چاق ميشي

اما، خواهش مي كنم، اين كار رو براي من بكن. اين آخرين چيزيه كه ازت مي خوام برام انجام بدي

 

اون در اِسبارو منتظر توست كه بهش جواب بدي

 

بايد كار كنم
اون منتظر مي مونه

 

پروازتون چطور بود؟
خوب

 

ممنونم

 

مشكلي هست؟
شما بايد با ما بياين

شوخي مي كني
من ماهي دو بار ميام اينجا

خواهش مي كنم با ما بياين

من بايد يك نفر رو ببينم

 

فرانك: در كار من، سه چيز هستن كه مهمه

فرد، سند و داستان

 

واقعيت يكي از اونا رو پيدا كني واقعيت هر سه تاي اونا رو پيدا مي كني

من براي يافتن حقيقت به كمك شما نياز دارم

 

شما مردي به نام ويكتور ناورسكي رو مي شناسين؟

بله

 

ميدونين كه چرا اون اينجاست و اهل كجاست؟

نه. ما فقط با هم دوستيم

شما متوجه شدين كه اون يك قوطي كنسرو بادام زميني رو توي كيفش مخفي مي كنه؟

خوب كه چي؟

شما بودين با اون چيكار مي كردين؟

 

فكر كنم، با اون كره بادام زميني درست مي كردم

 

ما مي دونيم كه اون تصميم داره كه به هتل رامادا در لگزينتون بره

اون به شما گفته كه توي نيويورك چيكار داره؟

نه

اون به شما گفته كه كجا زندگي مي كنه؟
نه. ما فقط توي فرودگاه همديگر رو ديديم

تمام چيزي كه من ميدونم اينه كه اون يك پيمانكار ساختمانه، با يك چمدون زندگي ميكنه

همين

اون يك پيمانكاره؟
بله

اون چي گفته؟

 

اميليا. من فقط كنجكاوم

شما از اون خانم هايي هستين كه مي تونين هر مردي رو بدست بيارين

 

چرا ويكتور ناورسكي؟

 

يك چيزي است كه مردي مثل تو از فهم اون عاجزه

 

فكر كنم دوباره پروازت رو از دست دادي. يا شايدم سفر بدي داشتي

خواهش مي كنم. بشين

باشه، ويكتور. همه مردان دروغگو هستن

حداقل تو در اين زمينه خيلي خوب وارد نيستي
من دروغ نگفتم

تو بهم گفتي كه پروازت تاخير داره
هرگز نگفتي كه اين تاخير نه ماهه

 

شايد تو مردي رو مي بيني كه ميخواي اونطوري ببيني

بنابراين من چي مي بينم؟
تو كي هستي؟

 

من
غير قابل پذيرش؟

بله. بله

ميخواي قسمت جالبش رو بشنوي؟

 

من با اون به هم زدم

من اومدم اينجا تا بهت بگم كه اون از زندگي من رفته بيرون

من آزادام. از انتظار كشيدن خسته شدم

حداقل توي اين زمينه با هم تفاهم داريم

 

اميليا، تو ميدوني وقتي ناپلئون در جنگ باواريا پيروز ميشه به ژوزفين چي ميده؟

 

نه

نشونت ميدم

 

خواهش مي كنم. خواهش مي كنم

 

بشين. خواهش مي كنم

 

همون هديه اي بود كه ناپلئون به ژوزفين داد

يك هزار فواره آب

 

تو اينو واسه من ساختي؟

خواهش مي كنم، بشين. خيس نشي

 

زود باش

 

كار نمي كنه

بايد آب زيادي رو به سمت سقف شليك كنه

 

فقط حقيقت رو بهم بگو
تو از يك سازمان فرار كردي؟

 

اميليا: تو يك جنايتكاري؟

 

ويكتور، تو اينجا زندگي مي كني

تو در گيت 67 زندگي مي كني
ميخوام بدونم كه چرا

بيا. نشونت ميدم

 

پدرم

ويكتور، خواهش مي كنم كه بهم نگو پدرت توي اون قوطي بادام زمينيه

 

اين گروه موسيقي جازه

 

پدرم، ديميتار آسِنوف ناورسكي

اين عكس رو توي يك روزنامه مجارستاني در سال 1958 مي بينه

 

ميگه واسه هفت روز به اين عكس نگاه مي كنه

دوشنبه، سه شنبه، چهارشنبه

 

اونا كي هستن؟

كنت باسيه، ديزي گيليسپي، تلونيوس مونك، ساني رولينز

آرت بلاكي، مكس كامينسكي

حدود 57 نفر از اونا با هم

بعد از اينكه هفت روز به اين عكس نگاه مي كنه، پدرم به اين فكر مي افته

اون شروع به نامه نگاري به باشگاه ليكتي اسپليت مي كنه

اون از راهبه ها درخواست مي كنه تا نامه انگليسي بنويسن
صد ها نامه

و بعد منتظر مي مونه

 

اون هفته ها، ماه ها، سال ها صبر مي كنه

پدرم 40 سال تمام صبر مي كنه

 

و اونا همگي اسامي رو امضا مي كنن

 

تك به تك

 

اونا همگي اسامي خودشون رو مي نويسن و براي پدرم مي فرستن

 

همه به جز يكي

 

بني گُلسُن

 

ساكسوفون

قبل از اينكه بني گُلسُن اسمش رو بنويسه و براي اون بفرسته، پدرم مي ميره

بنابراين من به اون قول دادم
سر قولم هم هستم

 

قول دادام كه به نيويورك ميرم و بني گُلسُن رو پيدا مي كنم

اسم نوشته و امضاي شده اونو مي گيرم و توي قوطي ميندازم

 

و تو اينجا زندگي مي كني تا اينكه بتوني اين كار رو براي پدرت انجام بدي؟

 

فكر مي كنم شايد اون، اين كار رو براي من ميكنه

 

تو ميگي منتظر چيزي هستي

 

و من بهت ميگم: بله. بله. ما همگي منتظريم

 

تو منتظر چي هستي؟

 

تو. من منتظر تو هستم

 

چيه؟

 

جنگ تموم شده

...جناح راست ارتش كودتا كه رييس جمهور واگوباگين را بركنار كرده بودند

(همه سرود ملي كراكوژيا را به زبان بلغاري مي خوانند)

 

بسيارخوب، همگي ليوان ها رو بيارين بالا

بياين به سلامتي دوستِ من ويكتور بخوريم

 

شايد اون هرگز دوباره كشورش رو از دست نده

 

كراكوژيا

اميليا! تو هم اينجايي

سلام. اميليا، نگاه كن

آتش بس، آتش بس جنگ
جنگ، آتش بس

ببين، جنگ در كراكوژيا تمام شده

آتش بس. جنگ تمام شده

 

تو دوستم رو در واشينگتن مي شناسي
آره، آره

اون ارتباطات زيادي داره. ببين

ويكتور، اون يك پاسپورته

يك ويزاي اضطراري سفر يك روزه كه اسم تو روي اونه

چي... ويزا؟
آره

كار دوستتِ؟
آره

فقط ميري به نيويورك، اسم آخري هم پيدا مي كني و ميندازيش توي قوطي

 

ميرم به نيويورك؟
آره

ميرم به نيويورك

 

اميليا، تو هم با من بيا
تو هم با من به نيويورك بيا

 

دوستت اين كار رو براي من كرده؟
چرا اون همچين كاري مي كنه؟

 

اون اين كار رو بخاطر من كرد

 

ويكتور، من بهت گفتم كه از من فاصله بگير
اما تو نفهميدي

فكر كنم تو قاطي كردي
نه، من درباره همه چي قاطي كردم

من واسه اين موضوع قاطي نكردم

 

متاسفم. داره ديرم ميشه

اميليا. چرا ميري؟ چرا ميري؟

 

مي دوني به عنوان كادوي عروسي ناپلئون به ژوزفين چي داد؟

اون يك جعبه كوچيك طلايي بود

كه داخلش يك لوحه بود

 

سرنوشت

 

سرنوشت

 

پرچم كراكوژيايي ها در بالاي ساختمان مجلس بر افراشته شد

...اين علامت مشخصه قدرت است كه

 

سلام، عزيزم
سلام

 

دلم واست تنگ شده بود

 

زود باش

 

بعدي

 

ويكتور

 

سلام، دلوريس
امروز چطورم؟

 

اينجا چيكار داري؟

 

اينجا چيكار داري؟

 

اون امضا نشده

 

چي؟

اين يك ويزاي سفر اضطراري يك روزه است

براي اينكه معتبر باشه، بايد توسط افسر ناظر امضا بشه

 

ديكسون؟

بله

ديكسون

 

جنگ در كشور من تمام شده

 

آره. مي دونم. تبريك ميگم

عجيبه، مگه نه، ويكتور؟

 

چند وقته كه منتظر اين لحظه هستي؟

 

يك لحظه كوچيك

منم اون لحظه رو امروز احساس كردم

اين نشان رو مي بيني؟

اين نشان يعني كه من رييس اين قسمتم

يعني كه تمام اين فرودگاه زير دستِ منه

 

بليتت و پاسپورتت

 

حالا وقتشه كه بري خونه

 

افسر ويلين، لطفاً آقاي ناورسكي رو به داخل ترمينال راهنمايي كنين

و مطمئن بشين كه ايشون پروازشون رو از دست نميدن

ويكتور، خداحافظ و موفق باشي

 

فكر كنم مي خوام به نيويورك برم

 

ويكتور، اينقدر پيچيده اش نكن

من ديگه "غير قابل پذيرش" نيستم

بهت گفتم كه تموم شد
من ميرم نيويورك

 

مطمئني كه ميخواي اين كار رو بكني؟

 

من الان ميرم به نيويورك

 

بخشي از شغل من اينه كه عناصر نامطلوب رو حذف كنم، و يك چند تايي اينجا داريم

 

مثل اين مرد، جو مولروي
فكر كنم اونو مي شناسي

اون 20 ساله كه اينجا كارمي كنه، اما اون بعد از كارش اينجا كارت بازي مي كنه

مشروب و ماري جوانا مياره داخل ترمينال

مرد بيچاره ميخواد كه حقوق بازنشستگي خودش رو از دست بده و فكر كنم كه بچه هم داشته باشه

بله

و اين يكي، انريكه كروز
فكر كنم اونم مي شناسي

انريكه اجازه ميده كه مردم وارد منطقه آماده سازي غذا بشن

يعني نقض قوانين امنيتي بالا

مرد بيچاره، فكر كنم بايد تازه داماد باشه

اما من تصميم دارم كه بذارم اونم بره

و آقاي گوپتا راجان
اون يك سرايداره

اما اون بخاطر قتل يك افسر پليس در هند از سال 1979 تحت تعقيبه

 

بايد اونم اخراج كنم

من ميرم خونه

 

ببخشيد، تو چي گفتي؟
من ميرم خونه

اونا رو راحت بذار. من ميرم

 

امروز
بله

اگه تو سوار هواپيما نشي، اونا همگي اخراج ميشن

مي فهمي؟
بله

باشه. خوبه

 

من باور نمي كنم

ويكتور، نبايد اين كار رو بكني
مي توني با اينا بجنگي

ما كمكت مي كنيم
ويكتور، بي خيال. من خيلي به تو مديونم

خواهش مي كنم بذار كمكت كنم
اين نهايت لطف دوستانه توست

ما همه دوستان تو هستيم
ما حالا خانواده تو هستيم

 

گوپتا

خداحافظ

تو ميخواستي ما رو خر كني

تو كاري كردي كه ما باور كنيم تو با اونا مبارزه مي كني

چرا تو مبارزه نمي كني؟

جنگ تموم شده
پس برو. برو گمشو

برو گمشو. برو خونه و به اونا بگو كه هرگز اون كار رو نكردي

تو اينقدر به آمريكا نزديك ميشي

اما اينقدر جرات نداري كه از اين طرف بري اون طرف

 

تو ترسويي

هواپيما به موقع پرواز ميكنه

تو ترسويي

 

تو ترسويي

حالمو به هم ميزني

مرد، مشكلت چيه؟
آروم باش

...باعث جلب توجه مردم ميشي

 

به من نگاه كن

 

زود باش، به من نگاه كن

 

تو بايد يك چيزي رو بدوني

 

گوينده سالن: مسافراني كه بليت پرواز شماره 866 به مقصد كراكوژيا را در دست دارند

 

ما انتظار يك تاخير در برنامه پرواز را داريم

 

برگردين، خواهش مي كنم

 

گوپتا

 

گوپتا

 

دارم ميرم خونه

 

برو گمشو

 

گوينده سالن: خواهش مي كنم توجه بفرماييد

پرواز شماره 866 به مقصد كراكوژيا تا اطلاع ثانوي تاخير خواهد داشت

 

وقت قبلي دارين؟

 

يكي بهم گفت كه اونجا يه خبرهايي هست

 

ما درست پشت تو هستيم

 

ويكتور داره ميره

 

مونيكا، ويكتور داره ميره
مي دونم. اون داره ميره خونه

اون داره به سمت درب جلويي ميره، درب خروج به سمت شهر

چي؟

 

ويكتور. ما رو فراموش نكن

از مغازه اكتشاف، ميخوام كه اينو بهت بدم

خوش شانسي مياره

يك دوربين ديجيتال براي پسرخاله كاتيا

من نمي دونم كه كجا داري ميري، اما اينا كمك مي كنه كه پاهات گرم بمونه

 

همه سر موقعيت هاي خودشون هستن؟
تورمن: ما اينجاييم

درب رو ببندين

 

متاسفم، ويكتور

 

جاج، بگيرش

 

ويكتور، نگهش دار. بي خيال

 

اون درب ها رو مي بيني؟

اونا درب هاي ورودي به شهر نيويورك هستن

به ايالات متحده آمريكا
دور بزن

 

هواي شهر برفيه و اين لازمت ميشه

 

موفق باشي

 

اوه، نه، نه، نه، اوه، نه، اوه

اوه، نه، نه، نه، اوه، نه، اوه

دلم واست تنگ ميشه

سعي كن هر جايي كه ميري به اونجا نچسبي

دستگيرش كنين. دستگيرش كنين

خدا لعنتت كنه

 

تاكسي

 

ممنونم

 

كجا ميرين؟

خيابان 161 لگزينتون. لطفاً سريعتر حركت كنين

باشه

اهل كجايين؟
كراكوژيا. ويكتور ناورسكي

من اهل آلباني هستم

كي به نيويورك مياين؟
پنج شنبه

 

ميخواين خروجي جنوبي رو ببنديم و جلوي تمام وسايل نقليه رو بگيريم؟

 

قربان؟

 

هواپيماي ساعت 5:30 از توكيو فرود اومده

دو تا هواپيما روي باند هستن. و هواپيماي بارسلونا هم داره نزديك ميشه

شب نزديكه و 1500 نفر قراره وارد فرودگاه بشن

 

همه برن داخل
همه برن داخل

زود باشين، بياين بريم

بياين بريم

 

قربان، ميخواين اطاق بگيرين؟
نه، نه، نمي خوام

مي خوام برم اينجا، لطفاً

سالن استراحت اون گوشه است

اونا برنامه هاي شاد و موسيقي زنده دارن. شما موسيقي جاز دوست دارين؟

بني گُلسُن: مانيتور خاموش

 

بني: پيانو حله. يك كمي باس بيشتر

 

بياين برنامه جُوي قاتل رو اجرا كنيم
كل ديشب اين برنامه جواب داده

آره؟
تو بني گُلسُني؟

بله، بله، خودم هستم

 

بني گُلسُن، من ويكتور ناورسكي هستم
اهل كراكوژيا

پدرم، ديميتار آسِنوف ناورسكي، يكي از بزرگترين بزرگترين طرفداران موسيقي شما بود

طرفدار موسيقي جاز

ميشه يك امضا بدين، خواهش مي كنم؟

ميشه چند دقيقه ديگه اين كار رو بكنم؟
بايد الان برنامه رو شروع كنيم

فقط يك دقيقه
منتظر مي مونم

باشه

 

تاكسي. تاكسي

 

كجا ميخواين برين؟

 

ميخوام به خونه برم

زيرنويس توسط حسين
hossein_friday@yahoo.com